به جز فارسي زبانهاي ايران ديگري وجود دارند كه در ايران بزرگ تكلم ميشوند ازقبيل سغدي، خوارزمي، پشتو، اردو، بلوچي، كردي و دري كه تعدادي از اين زبانها هستند.
اردو:
اردو به معناي اردوگاه است و زبان اردو، زبان اردوگاه بود. زماني كه نادرشاه به هندوستان حمله كرده اردوگاه خود را در پاكستان امروزي برپا نمود. در اينجا هندي زبانان هندوستان و پارسي زبانان ايراني با يكديگر تركيب شدند و زبان سوم اردو بوجود آمد.
اين زبان پلي بين دو شاخة زبانهاي هند و ايراني است امروزه زبان اردو همانند فارسي داراي كلمات عربي بسياري ميباشد.
دست خط:
فرهنگ ايران بر مبناي تعاليم زرتشت بود كه استفاده از عقل را ترويج ميكرد به اين معنا كه عموم مردم به شكل وسيعتري حتي از مردم امروزي از مقر خود استفاده ميكردند به همان دليل آنها نياز به دست نوشته نداشتند آنها از فكر خود استفاده ميكردند « وهومنا» و اطلاعاتي را كه از طريق گوش خود به دست ميآورند حفظ ميكردند و اين روش سادهاي بود. آنها فقط به حافظه خود رجوع ميكردند و نيازي به طومارهاي حجيم نداشتند.
(ما به عقل بدست آمده از طريق گوش احترام ميگذاريم) مأخذ هپتن ياشت، يا با دست نوشتههاي رومي با ترجمة توسط ( TR SETHNA )
حتي امروزه مؤبدان زرتشتي در هندوستان تمامي اوستا را از حفظ ميكنند اين كتاب داراي چندين جلد است و آنها آنرا به عنوان بخشي از آموزش خود جهت مؤبد شدن انجام ميدهند و به عنوان يك نمونه زنده زبان بدون نوشته: زرتشتيان ايران زبان دري را قرنها بدون نوشتن آن تكلم كردن، پس از اينكه پارسيان به قدرت رسيدن و با توسعة امپراطوري و ضميمه نمودن قلمرو خود با فرهنگهاي مختلفي كه از نوشتن براي برقراري ارتباط استفاده مينمودند نياز براي ايجاد ارتباط از طريق نوشتن ظاهر شد. كاتبان ايلام و بابل بكار گرفته شدند و براي اولين بار زبان فارسي به صورت نوشتههاي ميخي نوشته شد اگر آنها دست نوشتههاي خود را داشتند حتماً از طريق سوابق باستانشناسي، گواهي از آنها در دسترس ما ميبود.
با استفاده از فكر خود، استفاده از آن به نحوي مناسب «وهومنا» اصل آنها در زندگي بود اين حقيقت حتي در كتاب مقدس انجيل با ناميدن تعقل فارسي شناخته شده است.
حتي عمل پيشبيني زمان و محل تولد حضرت عيسي مسيح، وحي به حساب نميآيد بلكه كاري عقلاني منسوب ميگردد بنابراين وقتيكه ايرانيان به نوشتن پرداختن از خرد خود استفاده نمودن شروع به اصلاح روشهاي موجود و شكلهاي نوشتن نمودند.
در ابتدا آنها از لوحهاي گلي استفاده نمودند كه در ميان كاتبان متداول بود، نظير لوحهايي كه در شوش پيدا شد و حاوي متن فارسي قديمي منشور تأسيس كاخ داريوش ميباشد. اگرچه كاتبان از نوشتههاي ميخي قرنها استفاده ميكردند. اين مطلب هيچگاه به ذهن آنها خطور نكرده بود. و در زمان ايرانيان بود كه خط ميخي به صورت الفباي داراي صدا گسترش يافت. بنابراين نسل دوم فارسي قديم با 43 علامت يا الفبا نوشته شده و نوشتن، آسان و داراي يكنواختي كمتري شد كاتبان آشوري از نوشتههاي آرامانيك استفاده ميكردند. يك آسوي باسريف آشوري دو كاتب را نشان ميدهد. يكي لوح و يكي سوزن براي نوشتن به خط ميخي را در دست دارد و ديگري يك كاغذ پاپيروس براي نوشتن دراماتيك با جوهر.
متن آرمائيك نوشته شده با جوهر بر روي كاغذ پاپيروس وپوست به تدريج توسط ايرانيان اقتباس گرديد.
نقش وبسایت در تبلیغات و گستره شغلی